پرسش  و  پاسخ های  مهدویت ( قسمت دوم ) 





سؤال:علائم ظهور امام زمان چيست؟ آيا فرج نزديك است.

جواب: نشانه هاي ظهور:
در روايات برخي امور به عنوان نشانه هاي ظهور ذكر شده است. از جمله انحراف بني عبّاس و از هم گسستن حكومت آنان، جنگ صليبي، فتح قسطنطنيه به دست مسلمانان، در آمدن پرچمهاي سياه از خراسان، خروج مغربي در مصر و تشكيل دولت فاطميان، وارد شدن تركها در منطقه بين النّهرين، وارد شدن روميان در منطقه رمله و شام، رها شدن كشورهاي عرب از قيد قدرتهاي ظالم (استعمار)، بالا آمدن آب رودخانه دجله و سرازير شدن آن به كوچههاي كوفه، بسته شدن پل روي دجله در بين بغداد و كرخ، اختلاف بين شرق و غرب و جنگ و خونريزي فراوان، خروج سفياني، خروج يماني، خروج دجال، صيحه آسماني، قتل نفس زكيه، فراگير شدن جهان از ظلم، رواج علوم ديني در قم و نشر آن در ساير بلاد و....(1)
ليكن از اين امور نميتوان قضاوت نمود كدام يك حتمي و كدام يك غير حتمي است، نيز كدام يك به وقوع پيوسته و كدام يك در آينده به وقوع ميپيوندد و آن چه به وقوع پيوسته، همان است كه در روايات آمده.
براي روشن شدن اين مطالب لازم است اموري بدين شرح بيان گردد.
1- نامعلوم بودن وقت ظهور: اگر از نشانه هاي ظهور سخن به ميان ميآيد، بدين معنا نيست كه از اين طريق وقت ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را مشخص كنيم. بنا به مصالحي زمان ظهور حضرت مشخص نشده است. هيچ كس جز خدا از وقت دقيق ظهور حضرت آگاه نيست. بارها از امامان(علیه السلام)در مورد زمان خروج قائم پرسيدند، اما آنان از مشخص نمودن آن نهي نمودند و زمان ظهور را همانند علم به قيامت در انحصار خدا معرّفي كرد.(2)
شيخ طوسي در اينباره ميگويد: زمان ظهور مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به روشني بر ما معلوم نيست، بلكه او تا آنگاه كه خداوند اجازه خروج بدهد، از ديدگاه ما پنهان است.(3)
بنابراين نشانه هاي ظهور تنها بيانگر نزديك شدن زمان ظهور است. بيش از آن نبايد انتظار داشت. حال اگر روايتي باشد كه در آن زمان ظهور حضرت مشخص شده است، ناگزير بايد آن را توجيه نمود و يا به كناري نهاد.
2- مراد از نشانه هاي ظهور: مقصود از نشانه هاي ظهور اين نيست كه با تحقق هر يك ظهور حضرت وقوع مييابد، بلكه مراد، رخدادهايي است كه بر اساس پيشگويي معصومان(علیه السلام)پيش و يا در آستانه ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)پديد خواهند آمد كه تحقق هر يك نويد نزديكتر شدن ظهور حضرت است، به گونهاي كه با وقوع تمامي آن رخدادها و به دنبال آخرين نشانه هاي ظهور، حضرت قيام خواهد نمود.
3- انواع نشانه هاي ظهور: با نگاهي به روايات معصومان(علیه السلام)ميتوان نشانه هاي ظهور را بدين شرح تقسيم و دسته بندي نمود:
أ) نشانه هاي حتمي و غير حتمي: نشانه هاي شماري به روشني به عنوان علائم حتمي ظهور ياد شده است؛ بدين معنا كه بدون هيچ قيد و شرطي قطعاً تحقق خواهند يافت و ظهور حضرت منوط به پيدايش آنها ميباشد، امّا نشانه هاي غير حتمي به نشانه هاي ي گفته ميشود كه مقيد و مشروط به اموري هستند كه در صورت تحقق آنها، به عنوان نشانه به شمار ميآيند.(4)
ب) نشانه هاي عادي و غير عادي: برخي از نشانه هاي ظهور به روال طبيعي و عادي تحقق مييابد، مانند زوال دولت عباسيان، ولي برخي به روال غير طبيعي و غير عادي است مانند صيحه آسماني و طلوع خورشيد از مغرب.
اين دسته روايات را بايد به نوعي خاص معنا نمود، چون پديدار شدن آنها عادتاً ممكن نيست. اينها را يا ميبايست در چار چوب معجزه قرار داد و توجيه نمود، يا از معناي ظاهري آن دست كشيد و به معناي كنايي و مجازي آن دانست.
ج) نشانه هاي متصل و غير متصل: در روايات شماري از نشانه هاي ظهور به گونهاي بيان شده است كه از آنها استفاده ميشود بين آنها و ظهور حضرت فاصلهاي وجود ندارد، بلكه به زمان ظهور متصل ميباشند، مانند خروج سفياني و يماني. اينها نشانه هاي متصل به ظهورند، امّا بيشتر نشانهها به گونهاي ديگر است كه بين تحقق آنها و زمان ظهور حضرت مهدي ممكن است فاصله زيادي وجود داشته باشد، به عنوان مثال در روايات آمده: يكي از نشانهها در آمدن پرچمهاي سياه از خراسان است. حال اگر اين را به خروج ابومسلم خراساني و سپاه سياه جامگان تفسير كنيم، بين اين نشانه و ظهور حضرت مهدي زمان طولاني فاصله است.
4- شمار نشانه هاي ظهور: در مورد شمار نشانه هاي ظهور پاسخ دقيق و روشني وجود ندارد.
برخي از عالمان بزرگ مانند شيخ مفيد در بحث علامات قيام القائم با اشاره به اخبار و آثاري كه از معصومان(علیه السلام)رسيده، بيش از پنجاه نشانه را بيان كرده است.(5) برخي ديگر همانند علامه مجلسي شمار بيشتري را متذكّر شدهاند.(6)
عالمان اهل سنت در كتابهاي خويش به برخي امور ديگر اشاره كردهاند. هنگامي كه به اين آثار و نشانهها و روايات دقت كنيم، متوجه ميشويم كه:
برخي از علائم تنها نشانه ظهورند و برخي نشانه ظهور و برپايي قيامت.
بعضي كلي هستند و برخي به امور جزئي پرداختهاند. برخي از نظر سند مشكل دارند و پارهاي مشكل ندارند. برخي در دلالت معنايي مشكل دارند و بعضي ندارند، بنابراين نميتوان در مورد و تعداد نشانه هاي ظهور قاطعانه سخن گفت.
5- خلط بين نشانه هاي ظهور و برپايي قيامت: برخي از نشانهها مانند خروج دجال و طلوع خورشيد از مغرب، در پارهاي از منابع روايي، از نشانه هاي برپايي قيامت و شراط الساعة آمده است اما در بعضي ديگر از نشانه هاي قيام حضرت مهدي(عج)، به نظر ميرسد در برخي روايات بين اين دو دسته نشانهها جابجايي صورت گرفته باشد. بعيد نيست برخي از نشانه هاي غير عادي كه در پارهاي از منابع روايي، از نشانه هاي ظهور حضرت آمده است، نشانه هاي برپايي قيامت باشند، نه نشانه هاي ظهور، چون اين گونه امور با اشراط الساعة بيشتر تناسب دارد.
6- خلط بين قائم و مهدي موعود: در روايات گاهي سخن از حضرت مهدي آمده است و گاهي از قائم، نميتوان تمامي مواردي را كه واژه قائم به كار رفته است، به مهدي موعود حمل نمود، چرا كه اين واژه به تمامي امامان(علیه السلام)اطلاق شده است. در روايت آمده است كلّنا قائم بأمراللَّه واحدٌ بعد واحد؛(7) همه ما يكي پس از ديگري قيام كننده به حكم خدا هستيم.
نيز به غير امامان هم اطلاق شده، چرا كه قائم به معناي قيام كننده است. هر كسي كه انقلاب كند و مردم را بر ضد ظلم فرا خواند، قائم است. امام علي(علیه السلام)در خطبهاي كه در مورد حوادث آينده ايراد كرد فرمود: إذا قام القائم بخراسان... و قام منّا قائم بجيلان؛(8) هنگامي كه قائم در خراسان قيام كند و قيام كنندهاي از ما در سرزمين گيلان قيام كند.... اين احاديث را نميتوان درباره حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)دانست.
7- خلط بين فرج و ظهور حضرت مهدي(عج): گرچه ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)براي اهل بيت پيامبر(ص) و شيعيان فرج و گشايش است، ليكن همه جا واژه فرج را نميتوان به ظهور حضرت مهدي حمل نمود. متأسفانه گاهي چنين خلطي يافت ميشود.
پيش گوييهاي معصومان در مورد رخدادهاي دوران حكومت امويان و عباسيان و چگونگي فروپاشي آنها و حركت هايي كه در مقابل آنها شكل ميگيرد، گاه از آنها به علائم فرج ياد شده است، كه لزوماً به معناي نشانه هاي ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)نيست، بلكه ميتواند به معناي لغوي فرج؛ يعني گشايش در كار شيعيان باشد.
8- احتمال جعل و تحريف: اهميّت بحث مهدويّت به ويژه بهره مندي آن از بار سياسي از يك شو، و علاقه شديد مسلمانان به آگاهي از چگونگي رخدادهاي آينده و پديدار شدن نشانه هاي ظهور از سوي ديگر، سبب شد كه برخي در پي تحريف و جعل روايات در زمينه مهدويّت و نشانه هاي ظهور برآيند.
با دقت در رواياتِ نشانه هاي ظهور اين سخن تأييد ميشود، زيرا بسياري از رواياتي كه در زمينه نشانه هاي ظهور وجود دارد، از نظر سند ضعيف و قابل مناقشه است و دلالت آنها نيز با مشكل مواجه است.
از مطالبي كه بيان شد، به اين نتيجه نايل ميشويم كه در زمينه علائم ظهور حضرت مهدي(عج)، و اين كه كدام يك از آنها به راستي به وقوع پيوسته است، نميتوان قضاوت قاطعي را ابراز نمود.
پي نوشتها:
1- سيد محمد صدر، تاريخ الغيبه الكبري، ج 2، ص 472 به بعد؛ كتاب الغيبة، محمد بن ابراهيم نعماني، ص 283-247سفينة البحار، ج 2، ص 445.
2 - مجلسي، بحارالأنوار، ج 52، ص 182.
3 -الغيبه، ص 425.
4 -مجله حوزه، شماره 72، ص 240.
5 -ارشاد، ج 2، ص 368 به بعد.
6 -بحار، ج 52، ص 279 - 180.
7 -كليني، كافي، ج 1، ص 536.
8 -مجلسي، بحار، ح 52، ص 235.
****

سؤال:چرا پس از اسم مبارك حضرت علي، عبارت عليه السلام و پس از نام مبارك امام زمان، عبارت عجّل فرجهم آورده ميشود؟

جواب:
كلمه عليه السلام، درود و تحيت، و تجليلي است كه ما شيعيان از پيشوايان دين خود ميكنيم. سلام از سنّتهاي دين مقدّس اسلام است كه سفارش فراواني نسبت به آن شده است. با توجّه به عظمت و منزلتي كه امامان معصوم: در پيشگاه الهي دارند، ادب اسلامي اقتضا ميكند، كه به دنبال اسم آنان، كلمة عليهالسلام بياوريم، و نه تنها براي اميرالمؤمنين، بلكه براي امام زمان نيز، مستحب است كه اين كلمه آورده شود و ما اين اين درس را از قرآن آموختهايم. خداي متعال در قرآن، به برخي از انبيا، سلام و درود فرستاده است براي مثال دربارة حضرت يحييغ ميفرمايد: وَ سَلَـَمٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا (مريم،15) و سلام بر او روزي كه متولد شده و روزي كه ميميرد، و روزي كه زنده ميشود. سَلَـَمٌ عَلَيََّ إِبْرَ َهِيمَ (صافات،109): إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَغكَتَهُو يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِيمًا (احزاب،56) پيامبر اكرمدر پيشگاه خدا، آن قدر منزلت دارد كه خداوند و همه فرشتگان بر او درود ميفرستند، و به مؤمنان نيز دستور داده شده كه به او درود و سلام بفرستند. امّا عبارت و عجّل فرجهم كه گاهي پس از صلوات به محمد و آل محمد، ميآوريم و يا پس از بردن نام مقدّس امام زمان، جمله عجل اللّه تعالي فرجه ميگوييم، به اين جهت است كه امام زمانزنده است، و ما با اين جمله، از خدا ميخواهيم كه در ظهور آن حضرت، تعجيل فرمايد، چون انتظار ظهور، يكي از عبادات بزرگ است، و در روايات سفارش شده كه هميشه منتظر ظهور باشيد، و يكي از مصاديق فرد منتظر اين است كه از خداي متعال بخواهد كه هر چه زودتر اسباب ظهور آن حضرت را فراهم نمايد. در دعاهاي وارده از امامان معصوم: نيز اين كلمه آمده است، از جمله در دعاي عهد كه خواندن آن در هر صبح، مستحب و ثواب فراوان دارد، و اين دعا، از جانب امام صادقصادر شده، ميخوانيم: و عجّل فرجه و سهّل مخرجه خدايا! در فرج آن حضرت تعجيل فرماو اسباب ظهورش را آسان نما. بنابراين، عليهالسلام براي همه امامان مستحب است، كه به دنبال اسم آنان اضافه كنيم، حتّي براي امام زمان و اين تحيّت و درودي از ما به آن بزرگواران است و كلمة عجّل فرجهم، دعايي براي تعجيل ظهور آن حضرت ميباشد.
****

سؤال:آيا در قرآن آيه اي بدين مضمون وجود دارد كه همه بايد انتظار قيامت را داشته باشند اگر اين گونه است، پس انتظار ظهور حضرت مهديغ چگونه است؟ آيا اين مطلب با آيه قرآن منافات دارد؟

جواب:
آيه اي كه به اين مطلب اشاره ميفرمايد، آيه نهم دخان است: فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَآءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ پس منتظر روزي باش كه آسمان، دود آشكاري پديد آورد.
اين آيه شريف در مقام تهديد كساني است كه در شك به سر ميبرند پس اين آيه امر به انتظار قيامت نيست، بلكه نوعي تهديد و وعده به عذاب ميباشد.(بر اين اساس كه يكي از معاني امر، تهديد است / تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج 18، ص 136.)
ولي ما در مورد حضرت مهديغ به انتظار امر شدهايم تا آن جا كه بهترين اعمال انتظار فرج معرّفي كردهاند.
افزون بر اين اگر امر به انتظار قيامت نيز ميشد، با هم منافاتي نداشت، چرا كه در اين صورت، هم انتظار قيامت و هم انتظار فرج حضرت مهديغ هر دو مطلوب بودند و يكديگر را نفي نميكردند و اگر مراد اين است كه ما به لقأاللّه امر شدهايم، و مؤمن انتظار آن را دارد، اين مطلب صحيح است و چنان كه گذشت با انتظار حكومت مهدوي منافاتي ندارد و انسان ميتواند منتظر هر دو باشد و در واقع هر دو از يك مقوله اند.
****

سؤال:علائم ظهور حضرت مهدي عجل الله فرجه الشريف و چگونگي تشخيص ظهور آن حضرت ؟

جواب: هر پديده اجتماعي و انقلابي داراي علائم ونشانه هايي است كه بواسطه آنها مي توان از قريب الوقوع بودن آن پديده يا انقلاب آگاه شد .علائم ظهور و قيام امام زمان ( ارواحنا فداه ) نيز چند دسته اند :
الف- علائم حتمي نظير نداي آسماني مبني بر اعلام و شروع قيام آن بزرگوار
ب- علائم غير حتمي نظير :
- كم ارج شدن ارزشها- پيروي از نابخردان- رخت بر بستن عفت عمومي - وقوع حوادث جانكاه و كمر شكن - ستمگري حكومتهاي خود كامه - رواج جنگ و خونريزي و...
لازم به ياد آوري است كه روايات علاوم ظهور متاسفانه از تحريف مصون نمانده , بويژه آنكه حكومتهاي استبدادي كه از ظهور آن حضرت درهراس بوده اند برخي از احاديث علائم ظهور را تحريف نموده اند .
براي آگاهي بيشتر به كتاب دادگستر جهان نوشته علامه اميني مراجعه فرمائيد درباره تشخيص ظهور آن حضرت بايد گفت : علاوم ظهور چيزهايي هستند كه تا واقع نشوند , حضرت صاحب الامر ظاهر نمي گردد وحدوث هر يك ازآنها دليلي است بر آنكه ايام فرج تا اندازه اي نزديك شده اما دلالتي ندارد كه بعد از حدوث آن علامت و بلافاصله, حضرت مهدي ( عجل الله فرجه )ظهور مي نمايد بايد به اين نكته توجه داشت كه بعضي از علائم ظهور بطوراعجاز وخارق العاده واقع مي شوند تا صحت اداعاي مهدي موعود را تاييد كنند وفوق العادگي اوضاع را به جهانيان اعلام دارند . حكم اين علائم با ساير معجزات انبياء وساير معصومين عليهم السلاميكسان است وهيچكس وهيج نيرويي جز اراده لايزال الهي ومشيت ذات مقدس پروردگار توانايي تحقق معجزات زمان ظهور حضرت حجت را ندارد وتنها به اذن پروردگار درهنگامه فراهم شدن شرائط ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) پيدا خواهد شد .
به اميد روزي كه بشر به آن حد از كمال برسد تا براي پذيرش حكومت جهاني امام زمان عجل الله فرجه مهيا گردد .
براي آگاهي بيشتر به كتابهاي زير مراجعه فرمايئد :
1- مهدي موعود ( عجل الله فرجه ) _ شهيد آيه الله دستغيب ( رحمه الله عليه )
2- دادگستر جهان _ علامه اميي3-روزگار رهايي _ كامل سليمان
****

سؤال:در مورد فلسفة انتظار توضيحاتي بفرماييد؟

جواب: در ابتدا به بررسي مفهوم گسترش جهاني ايمان اسلامي، استقرار كامل و همه جانبه ارزشهاي انساني، تشكيل مدينه فاضله، و جامعه ايده آل و بالاخره اجراي اين ايده عمومي و انساني، بوسيله شخصيتي مقدس و عاليقدر كه در روايات متواتر اسلامي از او به مهدي تعبير شده است. انديشه اي است كه كم و بيش همه فرق و مذاهب اسلامي ـ با تفاوتها و اختلافاتي ـ بدان معتقدند. اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوشبيني نسبت به جريان كلي نظام طبيعت و سير تكاملي تاريخ و اطمينان به آينده و طرد عنصر بدبيني نسبت به پايان كار بشر است، كه طبق بسياري از نظريه ها و فرضيه ها اميد و آرزوي تحقق اين نويد كلي جهاني و انساني، در زبان روايات اسلامي انتظار فرج خوانده شد، و عبادت بلكه افضل عبادات شمرده شده است. اصل انتظار فرج از يك اصل كلّي اسلامي و قرآني ديگر استنتاج مي شود و آن اصلحرمت يأس از روح ا... است. مردم مؤمن به عنايات الهي، هرگز در هيچ شرايطي اميد خويش را از دست نمي دهند و تسليم يأس و نااميدي و بيهوده گرايي نميگردند، چيزي كه هست اين انتظار فرج و اين عدم يأس از روح ا... در مورد يك عنايت عمومي و بشري است نه شخصي يا گروهي، و بعلاوه توأم است با نويدهاي خاص و مشخصي كه به آن نظميّت داده است.(1)
اما انتظار فرج و اميد و دل بستن به آينده دو گونه است: انتظاري كه سازنده است، تحرك بخش است، تعهدآور است، بلكه با فضيلت ترين عبادت است، و انتظاري كه ويرانگر است بازدارنده است، فلج كننده است، و نوعي اباحه گري محسوب ميشود. و مسلماً منظور از انتظار فرج و فلسفه آن، انتظار از نوع اول آن مي باشد، نه انتظار ويرانگر و فلج كننده.
استاد مطهريره در توضيح اين دو نوع انتظار مي فرمايند: برداشت قشري مردم از مهدويت و قيام و انقلاب مهدي موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)اينست كه، صرفاً ماهيّت انفجاري دارد، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعيضها و اختناقها و حق كشي ها،تباهيها ناشي مي شود؛ نوعي سامان يافتن است، كه معلول پريشان شدن است. آنگاه كه صلاح به نقطه صفر برسد حق و حقيقت هيچ طرفداري نداشته باشد، باطل يكه تاز ميدان گردد ... اين انفجار رخ مي دهد، و دست غيب براي نجات حقيقت ـ نه اهل حقيقت، زيرا حقيقت طرفداري ندارد ـ از آستين بيرون مي آيد. عليهذا هر اصلاحي محكوم است ... بر عكس هر گناه و هر فساد و هر ظلم و تبعيضي و هر حق كشي و هر پليدي به حكم اينكه مقدمه صلاح كلي است... پس بهترين كمك به تسريع در ظهور و بهترين شكل انتظار، ترويج و اشاعه فساد دانست... اين نوع برداشت از ظهور و قيام مهدي موعود، به هيچ وجه با موازين اسلامي وفق نمي دهد.
آن عده از آيات قرآن كريم ـ همچنانكه گفتيم ريشه اين انديشه است و در روايات اسلامي بدانها استناد شده است ـ در جهت عكس برداشت بالاست. از اين آيات استفاده مي شود كه ظهور مهدي موعود، حلقه اي است از حلقه هاي مبارزه اهل حق و اهل باطل، كه به پيروزي نهايي اهل حق منجر مي شود. سهيم بودن يك فرد در اين سعادت موقوف به اينست كه آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آياتي كه بدانها در روايات اسلامي استناد داده شده است، نشان مي دهد كه مهدي موعود (عج)مظهر نويدي است كه به اهل ايمان و عمل صالح داده شده است، مظهر پيروزي نهايي اهل ايمان است. وعدا...الذين امنوا منك وعملوا الصالحات ليستخلفنكم في الارض... يعني: خداوند به مؤمنان و شايسته كاران (شما) وعده داده است كه آنان را جانشينان زمين قرار دهد (همچنانكه پيشينيان را قرار داد) ديني كه براي آنها پسنديده است مستقر سازد، دوران خوف آنان را تبديل به دوران امنيّت نمايد (دشمنان آنان را نابود كند) بدون ترس و واهمه خداي خويش را بپرستند و اطاعت غير خدا را گردن ننهند و چيزي را در عبادت يا اطاعت شريك حق نسازند. در روايات اسلامي سخن از گروهي زبده است كه به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق مي شوند، بديهي است كه اين گروه ابتدا به ساكن خلق نمي شوند... معلوم مي شود در عين اشاعه و رواج ظلم و فساد زمينه هاي عالي براي پرورش اينگونه افراد هست.
بنابراين كسي منتظر و ياور مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)است كه در زندگي منتظرانه خود، دوره آمادگي را گذرانده و به مرتبه ايثار جان و مال در راه خدا رسيده باشد، براي شركت در استقرار عدل بزرگ و نجات بشرمظلوم و انسانيّت محروم، گامهاي خود را به ايمان و ايثار استوار سازد، و آن گاه براي ياري كردن نهضتي كه مي خواهد ريشه ظلم را در جهان بكند، و عدل و قسط را به جاي آن بنشاند، بي صبرانه منتظر جهاد باشد.(3)
مآخذ:
1) قيام وانقلاب مهديu، استاد مطهري، ص14-13
2) همان، ص54-58 (با اندكي تلخيص)
3) چشم به راهي مهدي، جمعي از نويسندگان مجله حوزه، ص224
خاك كه روي آن را پوشانيده بود، گنج پوشيده، پيدا شده و اين علتها و شرايط جز اين نتيجه نداشته است. در همة موارد بدشانسي و خوش شانسي نمي توانيم حادثه اي را پيدا كنيم كه اثر مستقيم علتها و شرايطي كه در محل واقعه وجود داشته اند نباشد، و غايتي نمي توانيم بيابيم كه ارتباط ذاتي با علتش پيدا نكند.(1)
پس هر آنچه از حوادث براي انسان پيش مي آيد مقدّرات الهي است كه نتيجة اعمال انسان است، و هيچ معلولي نيست كه علتي نداشته باشد، و آنچه بعضي از مردم به عنوان شانس از آن تعبير مي كنند و براي آن علتي قائل نيستند حقيقت ندارد، مگر اينكه منظورتان اين باشد كه فلان حادثه براي فلان شخص خيلي خوب بود، يا فلاني با سعي و تلاش خود و توفيق الهي، به نتيجة خوبي رسيد.
****

سؤال:آيا انتظار فرج و مصلح حقيقي انسان براي نجات انسان از شر و پليدي ها و ترسيمي كه از بعد فرج حضرت داريم را مي توان مساوي ايام زمام داري حضرت رسول دانست يا بالاتر و بهتر ؟ اگر بالاتر و برتر است چرا در زمان حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) و زمام داري ايشان ، به آنجا جامعه نرسيده ؟

جواب:
آنچه مسلم است محبت و دوستي نسبت به اين خاندان پاك موجب نزديكي ما به آنان در نتيجه بهره مندي از تعاليم متعالي و سعادت بخش آنان خواهد شد اما جاي بسي تأسف است كه پس از رحلت رسول اكرمص علي رغم سفارشات پي در پي آن حضرت مبني بر پيروي از عترت ايشان و مودت و دوستي اهل بيت ع و با وجود تأكيدات فراوان آن حضرت بر خلافت و ولايت حضرت عليع و تمسك جستن به اهل بيت ع كه قرين قرآن و يكي از دو گوهر به ياد مانده از رسول خدا ص محسوب مي شوند طولي نكشيدكه خاندان آن حضرت از صحنه اجتماع كنار گذاشته شده با بي اعتنايي و بي توجهي كامل روبرو شدند در اين شرايط به سادگي مي توان سرنوشت اندوهبار اين كشتي سرگشته در ميان امواج و اين نهال نو رسته محروم مانده از باغبان را پيش بيني نمود .
در زمان رسالت پيامبر گرامي ص تمام سعي و تلاش ايشان به ارشاد ديگران و دعوت آنها به اسلام يا جنگ با مشركان گذشت و آنچنانكه بايد ايشان به اهدافشان نرسيدند پس از ايشان نيز تا زمان حضرت مهدي عج حكومت واقعي به امامان معصوم ع واگذار نشد تا اينكه در زمان ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حكومت واقعي ايشان و نجات محرومان تحقق مي يابد به طوري كه در روايت آمده است :
خوشا به حال شيعيان ما كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان ما پاي بند هستند و بر دوستي ما استوار و از دشمنان بيزار ، ما از آنها هستيم و آنها از ما ، آنها ما را بعنوان امام پذيرفته اند و ما ايشان را به عنوان شيعيان خود پذيرفتهايم، خوشا به حال آنها و باز هم خوشا به حال آنها و به خدا سوگند آنها در روز قيامت ، هم مرتبه ما خواهند بود.
امام موسي ابن جعفر(علیه السلام) و از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است كه :
. . . خداوند بوسيله او زمين را از ستم پاك مي كند و از هر ظلمي منزه مي سازد و هم اوست كه مردمش در
ولايت او ترديد مي كنند و پيش از ظهور ،غيبت دارد و وقتي ظاهر شود زمين ، نور و روشنايي مي يابد و عدل و داد در همه جا فراگير مي شود و هيچ كس به ديگري ستم نمي كند . . .
و پس از ظهور حضرت مهدي ع از پيامبران صلوات الله عليهم و بعضي از امامان معصوم عليه اسلام ، به دنيا رجعت مي كنند و دوباره حكومت خواهند داشت از جمله پيامبر گرامي اسلامص ، حضرت علي ع ،امام حسن و امام حسينع و. . .كه اين امور فقط به خاطر بالا رفتن سطح ايمان و فهم مردم آخرالزمان ممكن مي باشد .
به اميد اينكه ما نيز چنين روزي را شاهد باشيم و از منتظران واقعي حضرت مهديعج به شمار آئيم .
ماخذ:
1) كتاب زندگي دوازده امام ع ـ نوشته هاشم معرف الحسيني ـ جلد دوم ـ ص 555 و 556
2) كتاب آموزش عقايد ، جلد دوم ـ نوشته آقايان محسن غرويان ،محمد رضا غلامي و سيد محمد حسين ميرباقري ـ ص 399
****

سؤال:گفته شده كه منتظر مصلح خود بايد صالح باشد و همچنين پيش از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)خود را آماده كرده و خود سازي كنيد آيا كسيكه صالح نيست و خودسازي نكرده نمي تواند منتظر واقعي آقا باشد؟ و كسي كه براي ظهور و فرج آقا مي خواهد دعا كند بايد صبر كند كه خودسازي كند و صالح شود و بعد دعا كند و منتظر باشد؟ لطفاً كتابي راجع به اين گونه موارد كه به زبان ساده نوشته شده باشد معرفي نماييد؟

جواب:
از مهمترين تكاليف اسلامي در دوارن غيبت، اعتراف به وجود حضرت بقية ا...( است كه مي بايست او را پيشوايي واجبالاطاعة بدانيم. و با اينكه وجود شريفش از نظرها پنهان است، و ظاهراً كسي او را نمي شناسد، در عين حال لازم است مقام رهبري و پيشوايي را از آن ايشان بدانيم؛ و اين از ضروريّات مذهب شيعه، و از بديهيّات عقايد اماميّه است. براي انسان مسلمان همين نكته بس، كه بداند امام و پيشواي او از كارهايش آگاه، از گفته هايش با خبر، از كارهاي نيك و شايسته اش شادان، از اعمال و رفتار زشتش غمگين مي شود، و در ناراحتيها به كمكش مي شتابد. بنابراين همين عقيده براي درك موقعيّت خويش، و كنترل اعمال و رفتار خود در محضر امامش، براي او كافي است، كه به طور مدام، مراقب افكار و اعمال خويش باشد. چرا كه منتظر واقعي مي داند كه امام عصر( ، مظهر عدالت است، و خشنودي او خشنودي خدا و رسول خدا( است، و خشم و غضب او موجب خشم و غضب خداوند و پيامبر( مي باشد.
از ديگر وظايف هر مؤمني در زمان غيبت حضرت حجة( ، مسأله انتظار فرج آن حضرت است. و اين بدان معناست كه همواره چشم به راه روزي باشد، كه هدف و مقصود نهايي خداوند برآورده شود، و بشريّت از يك زندگاني عادلانه، تحت رهبري مهدي موعود( ، برخوردار گردد. انتظار فرج خود بهترين انگيزه، براي تربيت و تهذيب نفوس پيروان و معتقدان واقعي امام عصر( است. در سايه تربيت و تهذيب نفس است كه نيروي اراده و ايمان تقويت، و اخلاق اسلامي در فرد تجلي مي يابد. و اينها خود مقدماتي است، در جهت آمادگي فرد، براي ظهور آن حضرت.
از ديگر نكات قابل توجه براي هر منتظر راستيني، پايبندي به تعاليم و احكام و حدود اسلامي است تا از لغزشها و انحرافاتي كه در عصر غيبت در كمين تك تك افراد جامعه است، درامان بماند. لذا بر هر مؤمني لازم، بلكه واجب است، تا احكام و حدود الهي را عميقاً فراگرفته، و بدانها عمل كند.
از جمله امور مهمّي كه بايد در عصر غيبت مورد توجّه عموم منتظرين قرار گيرد، و به عنوان يك فريضه تلقّي گردد، مسؤوليّت فرد در قبال فساد و انحرافات جامعه است، و يا به عبارت ديگر، پايبندي به اصل امر به معروف و نهي از منكر است. قرآن در اين باره مي فرمايد : بايد از ميان شما جمعي دعوت به نيكي كنند، و امر به معروف و نهي از منكر نمايند، و آنها رستگارنند.(1)
اميرالمؤمنين علي( مي فرمايد : تمام كارهاي نيك، و حتي جهاد در راه خدا، در برابر امربه معروف و نهي از منكر، چون آب دهان است در برابر درياي پهناور.(2) امام باقر( مي فرمايد : امربه معروف و نهي از منكر دو فريضة بزرگ الهي است، كه بقية فرائض با آنها برپا مي شوند، و بوسيله اين دو راهها امن، و كسب و كار مردم حلال، و حقوق افراد تأمين مي گردد، و نيز در سايه آندو است كه زمينها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته مي شود.(3)
امر مهم ديگري كه منتظران حقيقي بايد بايد بداند عنايت خاصّي داشته باشند، موضوع صبر و استقامت و پايداري در برابر مشكلات و سختيهايي است، كه نوعاً مردم و بخصوص مؤمنين درعصر غيبت با آنها مواجهند. امام حسين( مي فرمايد : براي آن حضرت غيبتي است، كه در آن غيبت گروهي از دين خدا برمي گردند، و گروهي ثابت قدم خواهند بود، كه آنها مورد آزار و اذيّت قرار مي گيرند. به آنان گفته مي شود اين وعده چه وقت سر مي رسد، اگر شما راست مي گوييد؟! آگاه باشيد كه صابر و پايدار بر اذيّت و آزار و تكذيب و افترا، همچون كسي است كه شمشير به دست گرفته، و در پيشگاه رسول خدا( پيكار مي كند.(4)
خلاصة مطلب اينكه هر مؤمن و هر منتظر راستيني بايد بداند، كه كارهاي نيك و شايسته او، درك درجات اخلاقي و معنوي، تلاش در رسيدن به موقعيّت عالي تر از حيث معنا، اخلاص درعمل، احساس مسؤوليّت در قبال اسلام و مسلمين، و استقامت و پايداري و صبر در برابر شدائد و سختيها، مي تواند در آمادگي فرد و ايجاد شرايط ظهور، و نزديك سازي روز موعود، سهم بسزايي داشته باشد.
چند كتاب درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)،سطح جوان
1.زندگي وقيام حضرت مهدي، مؤلف سيدجمال الدين حجازي،ناشر نصر،تعداد صفحه90
2.آفتاب صبح اميد، مؤلف صدر الدين هاشمي، انتشارات بدر،تعداد صفحه 149
3.نويد امن وامان،مؤلف آيت ا...صافي گلپايگاني، انتشارات حضرت معصومهس، تعداد صفحه 370
4.جستجو وگفتگو پيرامون امام مهديعج، مؤلف سيد محمد باقر صدر، ناشر نبأ، تعداد صفحه 74
5.حضرت مهديعج فروغ تابان ولايت، مؤلف محمد مهدي اشتهاردي، ناشر مسجد جمكران، تعداد صفحه350
6.در فجر ساحل، مؤلف محمد حكيمي، ناشر فجر،تعداد صفحه 160
7.آينده جهان، مؤلف جلال برنجيان، ناشر مؤسسه تحقيقات وانتشارات طور،تعداد صفحه 100
8.آشنايي با امام زمانعج، مؤلف علامه سيد محسن امين، انتشارات طور، تعداد صفحه 356
9.خورشيد مغرب، مؤلف محمد حكيمي، دفترنشر فرهنگ اسلامي، تعداد صفحه386
10. 110 پرسش وپاسخ پيرامون امام زمانعج مؤلف علي رضا رجائي تهراني، ناشر انتشارات نبوغ،تعداد صفحه284
11.پيشواي دوازدهمعج مؤلف تحريريه مؤسسه درراه حق، ناشر مؤسسه درراه حق، تعداد صفحه95
12.كيست مهديعج، مؤلف امير اهريان، نشرجلي، تعداد صفحه62
پی نوشت:
1. سوره مباركة آل عمران/ آيه 104
2. نهج البلاغه، كلمات قصار، شمارة 374، بنقل از تفسير نمونه، جلد3،ص40
3. وسائل الشيعه، كتاب امر به معروف و نهي از منكر، باب1، ج11، ص395، حديث6
4.كمال الدين و تمام النعمه، شيخ صدوق، تاريخ غيبت كبري، سيد محمد صدر، تفسير نمونه، ج 3، ص317
****

سؤال:آيا اين تحليل در معناي انتظار درست است كه چون ظهور امام زمان((عليه السلام))پس از پر شدن زمين از ظلم و جور است بنابراين بايد در افزايش ظلم و ستم كمك كرد تا زودتر زمانه پر از ظلم و جور شود و آن حضرت ظاهر گردد؟

جواب:
از ظاهر بسياري از احاديث استفاده مي شود كه امام زمان((عليه السلام)) وقتي ظاهر مي شود كه ظلم و جور تمام عالم را فرا گرفته است كه به دست وي جهان پر از عدل و داد مي شود بايد توجّه داشت كه ما از برخي ديگر از احاديث نيز چنين مي آموزيم كه ظهور امام زمان موقعي صورت مي گيرد كه آمادگي براي پذيرش حكومت آن حضرت به وجود آمده باشد و ما مكلفيم كه اين آمادگي را به وجود آوريم و اساساً معناي انتظار فرج همين است كه آنچه از دست ما در رابطه با ظهور امام زمان((عليه السلام)) برمي آيد و كاري را كه از ما در اين زمينه ساخته است انجام دهيم.
و ما امروز شاهد پر شدن زمين از ظلم و جور به دست قدرتهاي بزرگ و مزدوران آنها مي باشيم شايد منطقه اي از زمين نباشد كه اكنون چنگال ستم اين ابرقدرتها و عمّال آنها در آن فرو نرفته باشد و كشور ايران هم كه براي آزادي و استقلال و پياده كردن حكومت اسلامي انقلاب كرده هنوز مورد تجاوز و ستم آناناست بنابراين پر شدن زمين از ظلم و جور يك واقعيّتي است كه در حال حاضر لمس مي شود.
از سويي مي دانيم كه براي مبارزه با اين وضع آمادگي ملّتهاي مستضعف جهان لازم است و اين انقلاب اسلامي ما عامل مؤثّري براي بيداري و هشياري ملّتهاي مستضعف بود بنابراين بايد براي بيدار كردن ملّتها در سطح گسترده تر اقدامات وسيع به عمل آيد تا انشاءالله زمينه براي ظهور آن مصلح بزرگ جهاني فراهم گردد. و از جمله مسائلي كه براي تسريع ظهور مؤثّر است دعا كردن براي تعجيل فرج امام زمان است ما ملّت مسلمان ايران همواره بايد براي تعجيل فرج امام زمان دعا كنيم و از تلاش و مجاهده به جهت مساعد كردن زمينه براي ظهور آن گرامي باز نايستيم.
بر اين اساس گسترش ظلم و ستم نه تنها موجب تسريع در ظهور امام زمان((عليه السلام))نيست بلكه نقض غرض از ظهور و ايجاد مانع بيشتر براي گسترش عدل توسط آن حضرت است.
****

سؤال:امام صادق(علیه السلام)در مورد امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) چه فرموده اند؟

جواب:
از ائمه بزرگوار(علیهم السلام)من جمله امام صادق(علیه السلام)راجع به حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) روايات فراواني رسيده است كه در اين مختصر نمي گنجد. كتابهايي در اين زمينه براي شما معرفي ميشود:
1. كتاب «ياد مهدي» اثر محمد خادمي كه گفتار معصومين(علیه السلام)بطور جداگانه در مورد حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)آمدهاست.
2. كتاب «مهدي موعود» ترجمه علي دواني
3. «روزگار رهائي» از علي كوراني
****

سؤال:چه نوع انتظاري برترين عبادت و مصداق كامل جهاد في سبيل اللَّه است؟

جواب: از روايات حضرات معصومين(علیه السلام)استفاده ميشود كه انتظار ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)برترين اعمال امت پيامبر عظيم الشأن اسلام است.(1) انتظاري كه اين همه ارزشمند است، عبارت است از انتظار سازنده در مقابل انتظار تخدير كننده و منفي ميباشد.
انتظار سازنده داراي ويژگي هايي است، از جمله:
1- دين داري. از خصوصيات انسان منتظر، دينداري و ديانت پيشگي است، چرا كه او منتظر پياده شدن دين در جامعه است و چنين انتظاري بايد همراه، با عمل به دين باشد. امام صادق(علیه السلام)فرمود: براي صاحب الأمر غيبتي است طولاني. در اين دوران هر كسي بايد به دين خود چنگ زند.(2) 2- پارسايي. منتظر حكومت مهدي موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)بايد با تقوا باشد و خود را چنان كه آن پيشوا دوست دارد بسازد، تا به لطف خدا در شمار ياران آن بزرگوار به حساب آيد.
امام صادق(علیه السلام)فرمود: هر كس خوش دارد در شمار اصحاب قائم باشد، بايد چشم به راه باشد و پارسايي پيشه كند.(3)
3- عمل به وظيفه امر به معروف و نهي از منكر. انتظار واقعي موجب ميشود كه منتظر، رضايت و خشنودي امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را فراهم كند. مسلّم است كه پياده شدن معروف زدودن منكر از جامعه، رضايت آن امام را جلب ميكند و هدف اساسي قيام حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است.
پيامبر اسلام(ص) فرمود: خوشا به حال كسي كه قبل از قيام مهدي(علیه السلام)به او اقتدا كند.(4) معلوم است كه شاخص مهم اين اقتدا امر به معروف و نهي از منكر است.
4- آراسته شدن به اخلاق اسلامي. انسان منتظر بايد داراي اخلاق اسلامي باشد، و جامعه منتظر بايد مظهر اخلاق محمد(ص) گردد. امام صادق(علیه السلام)فرمود: آن كه دوست دارد در شمار اصحاب قائم(علیه السلام)باشد، در عصر انتظار بايد اخلاق نيكو داشته باشد.(5)
5- آمادگي نظامي. انساني كه منتظر قيام بزرگ، و يك انقلاب حقيقي به تمام معنا، نيز جنبش عظيم جهاني است، ممكن نيست آمادگي براي حضور در قيام و كمك به آن را نداشته باشد. منتظر قيام قائم(علیه السلام)بايد هميشه آمادگي نظامي و نيروي سلحشوري داشته باشد تا به هنگام طلوع خورشيد ظهور، به صف پيكارگران ركاب آن حضرت بپيوندد. امام صادق(علیه السلام)فرمود: هر يك از شما براي خروج قائم اسلحه تهيه كند، اگر چه يك نيزه.(6)
در گذشته شيعيان به اين امر توجه بيشتر داشتند تا جايي كه برخي در روزهاي جمعه لباس رزم بر تن ميكردند و سوار بر اسب در بيرون شهر به حالت آماده باش به سر ميبردند.
در شرايط كنوني اين آمادگي ممكن است با شركت در برنامه بسيج سپاه پاسداران عملي گردد.
به طور خلاصه ميتوان گفت منتظراني كه ثواب شهادت در ركاب حضرت قائم(علیه السلام)را دارند، عبارتند از كساني كه در دوران غيبت به مكتب تشيع عمل ميكنند و از نظر قدرتهاي ايماني و روحي، نيز پرورشهاي اخلاقي و اجتماعي، سازماندهيهاي سياسي و نظامي هميشه آماده و همواره در سنگر مبارزه با تمايلات نفساني، ذلّت پذيري، استعمار زدگي، ظلم پذيري، ناهنجاريهاي اجتماعي و مفاسد اخلاقي، مقاوم و استوارند. اينان هر چه در توان دارند، به كار ميبرند تا زمينه ظهور عدل گستر جهان و منجي عالم بشريت فراهم نشده و با ظهور حضرتش چشم مستضعفان، روشن و عدل كل در عالم پياده گردد.
پي نوشتها:
1. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، واژه الامامة، شماره 1200.
2. بحارالأنوار، ج 52، ص 135.
3. همان، ص 140.
4. محمّد رضا حكيمي، خورشيد مغرب، ص 349.
5. بحارالأنوار، ج 52، ص 140.
****

سؤال:بداء يعني چه ؟ آيا ممكن است درعلائم قطعي ظهور امام زمان (عجل الله فرجه) بدا حاصل شود؟

جواب: بداء (به فتح باء) از نظر لغوي يعني ظاهر شدن ، هويدا شدن و پديد آمدن رأي ديگري در كاري ياامري ، « ثمّ بدا لهم من بعد ما رأوا الآيات ليسجنّنه حتي حين » سپس بعد از اين كه نشانه هاي برائت ساحت يوسف (عليه السلام) از آن بهتان برآنان آشكارگرديد رأي شان براين برگشت كه او را براي مدتي به زندان افكنند .(يوسف:35) چنين امري (تبدل رأي) درمورد خداوند كه علمش ازلي و تغيير ناپذير است محال باشد چنان كه حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: هر كه براين عقيده باشد كه خداوند تبارك و تعالي تغيير رأي دهد درچيزي كه از پيش بدان آگاه نبوده ازاو بيزاري جوئيد(بحار:4/111) واز سوئي آيات و رواياتي درثبوت آن آمده كه دانشمندان اسلامي درتوجيه آنهامفصلاً بياناتي دارند وخلاصه بخشي ازآنها بدين قرار است : خداوند را جز لوح محفوظ كه آنچه درآنست تغيير ناپذير است لوحي است به نام لوح محو و اثبات كه مقدرات اشخاص واشياء وجوامع وملل وغيره درآن ثبت است ومثبتات آن بدين گونه است كه چيزي درآن ثبت گشته و سپس محو ميگردد ، مثلا نوشته ميشود كه عمرزيد پنجاه سال است بدين معني كه اگر كاري كه موجب درازي يا كوتاهي عمر ميشود نكند ، مقتضاي حكمت آنست كه عمراو بدين مقدار باشد ، مثلاً اگر صله رحم كرد پنجاه محو گشته و به جاي آن شصت نوشته ميشود واگر قطع رحم كند چهل ثبت ميگردد. چنان كه اگر طبيب حاذقي مزاج كسي را بررسي كند مي تواند بگويد : اين مزاج استعداد شصت سال عمر را دارد ولي اگر غذاي ضعف آور يا مضر بخورد كمتر ميشود وچون دارو يا غذايي مقوّي مصرف كند و در هواي سالم تر زندگي كند بيشتر ميشود . اين تغييرات را بداء گويند وچنين تعبيري يا به نحواستعمال مجازي است همچون استعمال استهزاء و سخريه و مكر در مورد خدا كه در قرآن آمده يعني خداوند كاري كند كه نتيجه اين امور را داشته باشد . و يا بدين جهت كه چون ملائكه واولياي خدا هنگامي كه به مثبتات نخست اطلاع پيدا كنند وسپس به نوشته بعدي بنگرند در آغاز امر آن را تغيير رأي پندارند . و بداء بدين معني نه تنها درباره خدا محال نيست بلكه حكمت ها ومصالح زيادي نيز در بردارد كه ازآن جمله توجه مردم است به كار خير و اجتناب از كار بد زيرا چون انبيا به آنان خبر دادند كه فلان كارنيك آن چنان درسرنوشت شمااثر مثبت دارد كه عمرتان يا مالتان را افزايش مي دهد و فلان كاربد آن چنان اثري منفي دارد كه ازعمر و مالتان مي كاهد وحتي آن عمل درلوح خدا تغيير ايجاد مي كند و عمر پنجاه را به شصت مي افزايد يا به چهل مي كاهد انگيزه اي قوي دراوپديد ميآورد كه به اعمال نيك رغبت فراوان كند واز بدي روي بگرداند. آيات مربوطه: 1 ـ « لكلّ اجل كتاب يمحوالله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب » دوران عمرهركس ياهرچيزياهرگروه را كتابي است (كه درآن نوشته شده) خداوند آن چه را كه بخواهد محو وآنچه را بخواهد ثابت ميدارد و كتاب ما در(لوح محفوظ) نزد او است .(رعد:39) 2ـ « ومايعمّرمن معمّر ولا ينقص من عمره الاّ في كتاب » هيچ عمرداري عمر خود را به پايان نرساند و(يا) ازعمرش نكاهد جز آن كه دركتابي ثبت است . (فاطر:11) و اما رواياتي كه در اين باره آمده فراوان است كه به ذكر تعدادي ازآنها بسنده مي شود: 1ـ ازحضرت رضا(عليه السلام) روايت است كه فرمود : خداوند را دو نوع علم است كه يك نوع آن را براي خود محفوظ دارد وجز او كسي بدان آگاه نشود و بداء از همان علم برمي خيزد . ونوع ديگرآن علمي است كه خود به ملائكه وپيامبران آموخته و به ما رسيده است. راوي حديث سليمان مروزي گويدعرض كردم : دوست دارم ازكتاب خدا شاهدي دراين باره بيان فرمائيد . فرمود : آنجا كه خداوند به پيغمبرش مي فرمايد : « فتولّ عنهم فماانت بملوم » « ازآنهاـ كه تسليم حق نمي شوند ـ روي گردان كه تو را در اين باره سرزنش نكنيم » كه مراد خداوند ازاين جمله تهديد به فرستادن غضب وهلاكت آنان است ولي بعداً بداء حاصل شد وفرمود:« وذكّرفان الذكري تنفع المؤمنين » « آنان را پند واندرز ده كه پند مؤمنان را سود بخشد » سليمان گويد : عرض كردم بيشتر بفرمائيد . فرمود : خداوند به يكي از پيامبرانش فرمود كه فلان سلطان را بگوي فلان روزخواهي مرد ، چون پيغمبر به وي خبر داد وي در حالي كه برتخت نشسته بود ازوحشت ازتخت به زمين افتاد وگفت : پروردگارا ! مرا مهلت ده تا فرزندم به حد رشد رسد و كارهايم را سامان دهم وديونم را بپردازم وسپس مرا بميران.(ازحسن نيت ودعاي او) خداوند به آن پيغمبر وحي نمود: كه به وي خبرده كه پانزده سال برعمرت افزودم . پيغمبرگفت : خدايا توميداني من تاكنون دروغ نگفته ام (وازاين كه سخنم تغييركرده شرمنده ام) خداوند فرمود : تو بنده فرمان مرا ابلاغ كن ، كس را نرسد كه دركارمن چون و چرا كند. 2ـ اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: اگر يك آيه ازكتاب خدا نبود همانابه شما خبر ميدادم از آن چه بوده وآنچه هست وآنچه كه تا قيامت پديد آيد وآن اين آيه است : « يمحوالله مايشاء ويثبت وعنده امّ الكتاب . » 3ـ امام صادق(عليه السلام) درتفسير آيه « هوالذي خلقكم من طين ثم قضي اجلا و اجل مسمّي عنده » فرمود: اجل مقضيّ همان حتمي است كه در قضاي الهي گذشته واجل مسمّي اجلي است كه بداء درآنست،اگرخداوند بخواهد آن را پيش اندازد واگر بخواهد تأخيركند. 4ـ ازامام صادق(عليه السلام) نقل است كه:روزي مردي يهودي از كنار پيغمبر (صليالله عليه وآله) گذشت وگفت: (السام عليك) يعني: مرگ برتوباد حضرت در پاسخ فرمود:(وعليك) يعني:بر تو باد ياران گفتند : اوسلام نكرد بلكه جسارت نمود ! حضرت فرمود: مانيزهمان را به وي برگردانديم . سپس فرمود:اين يهودي را ماري سياه بگزد واو را بكشد . يهودي رفت و او هيزم كشي مي كرد هيزم گرد آورد و به دوش كشيده بازگشت . پيغمبر(صلي الله عليه وآله) كه در راه او بود فرمود : هيزمت را به زمين نه، چون بار خود بنهاد ديد ماري سياه درميان هيزم ها چوبي به دندان گرفته وآن را محكم مي جود . فرمود: اي يهودي امروز چه كار نيكي كرده اي كه بلا از تو دفع شده ؟ گفت: جز هيزم كشي كاري نكرده ام جزاين كه هنگام رفتن براي هيزم دو گرده نان داشتم يكي را خوردم و ديگري را صدقه دادم . فرمود: همان صدقه اين بلا را از تو دفع نموده كه صدقه مرگ هاي بد را دفع سازد.(بحار:4/95) نقل ازكتاب معارف ومعاريف
منبع: shamim.valiasr-aj.net
/الف